مثه صبح روزی که با حس خوبی پا نشدی از خواب و راهی میشی تو مسیر دوتا هنذفری را میچپونی تو گوشت موزیک پلی میکنی و به این فکر میکنی که تو حق نداری یه حس خوبو امروز از خودت دریغ کنی و یه لبخند پهن میشینه رو لبت و سرشار میشی از القای حس خوب به خودت و میخوای روزتو عالی پیش ببری.اتوبوس نمیاد و تاکسی سوار میشی .تاکسی که کل راه هر دودقیقه وایمیسه و دنبال مسافره که سوار کنه و خب شاید تقصیره منه که کسی تاکسی نمیگیره(!!!) با خودت فک میکنی که بهانه های خوشیت کجان و در حال کنکاش اونا از مخفی ترین لایه های کمد شلوغ پلوغ درونت هسی که مقصد از راه رسیده و با یه لبخند با نهایت احترام :بفرمایید(مبلغ2000تومان کرایه هرروز این مسیر که یکساله دارم میرم و میام و معمولا با اتوبوس طی میشه چون 300تومنه به جز مواردی که تاخیر داشته باشم و مجبووور بشم که تاکسی سوار شم) داشتم میگفتم که ما اومدیم با کلی حس مثبت القایی که چند لحظه ای از تولدشون میگذشت تاکسی را بدرود میگفتیم که راننده بسیار محترم و بسیار با ادب دوتومنی را گرفته و فرمودند 2500(لازمه ذکر کنم که تو طول مسیر کسی تاکسی نمیخواست و خب من همانند یک مسافر دربستی تا انتهای مسیر امدم:)و من همچنان با لبخندی فرمودم مسیر هرروزمه و 2000میشه (با لبخندی همراه پیامی با این مضمون که درسته من قیافه ام خیلی اسکول وارانه است و هر کی تونسه و موقعیتشو داشته از اسکولیت من استفاده کرده و هه هه به من خندیده ولی اقای راننده این بار شما باختی :) و وی که در این بازی از یک اسکول باخته بود در اصطلاح نتوانست یک بچه اسکول را تیغ بزند با نهایت عصبانیت و طلبکاری دوتومن را پرتاب نمودندی جلوی شیشیه و فرمودندی که 500 تومن ارزش این را ندارد که تو اعصاب منو خورد کنی و من که جا خورده بودم با همان قیافه اسکول وارانه +یه لبخند(حاصل از دو نقطه خط صاف) پیاده شدم و قراتی نپرداخته چرا که عموجان شما میخوای پول زور بگیری بگیر ولی من پول زور نمیدم(البته لازمه که ذکر کنم من خیلی جاها پول زور دادم ولی در اون لحظه اگاه نبودم که دارن ازم پول زور میگیرن به علت همون اسکولیت مادرزادی که دارم ولی جاهایی که اگاه شدم که دارن زورمیگیرن ندادم :)) و درحال بستن در بودم که عموجان گااااز دادن و رفتن و اینجا باید خطاب به عموجان بفرمایم که :عموجان عمل شما چیزی جز اعصاب خوردی برای شخص شخیص خود شما نداشت پش عموجان فردا که بیدار شدی اندکی مسلمان تر باش و نه حرام بخواه و نه روان خود را پریشان کن که این زندگی می گذرد و افسوس می ماند ......

پ.ن:به امید اینکه افسوس های هممون کمتر بشه