فصل اول:

پروژه ای که تو دانشگاه داریم انجام میدیدم یه روند سینوسی داره ینی یه جاهاییش واقعا خوب پیش میره ولی یه جهایی اصن خوب پیش نمیره مثل نقطه ای که الان توش گیر کردیم. تیم خوبیه . دانشگاه برام یه جای اروم و لذت بخش نیت ادمای درونش هم تا حدود زیادی ادم هایی نیسن که بخوام از وقت گذروندن باشون احساس خوبی داشته باشم ولی این تیمی که الان هست تا یه حدودی خوبه ولی همچنان حالم از فضای به اصطلاح اکادمیک ( که خیلی خیلی بیشتر به یک مهد کودک شبیهه) بهم میخوره و اصن کی میشه دو سال دیگه تموم بشه :| 

فصل دوم:

روند مطالعه خوبه. جاناتان مرغ دریایی را شروع کردم. کتاب خوبیه . تموم که شد حدس میزنم امشب تموم بشه پس مربوط بهش را میذارم تو خورجین.

فصل سوم:

کلاس های مدرسه تا حدودی خوب پیش رفت اونی نبود که دلم میخواست ولی خب تا یه حدودی بچه ها زحمت کشیدن و خوب جمع شد هنوزم ادامه داره البته  ولی محتوا را بستیم دیگه

فصل سوم:

امشب شهاب بارون برساووشی . به رسم هر سال با رفقا قراره شب بیداری و گپ زدن از طریق چت و اس ام اس داریم . رسمی که این چندسال گذاشتیمش و بمون خوش گذشته :)))

فصل چهارم:

کلاس های خانه خوب پیش رفت . ینی یکم فراتر  از انتظارم بود فک نمکیردم از پس بچه های 11 و 12 ساله بربیام و خب خداراشکر خوب بود . این چندجلسه اخرهم ایشالا به خوبی تموم بشه :))