من مگر چه میخوام دیگر از این همه ادم .

امروز یک نفر امد جلوی رویم نشست و حرف زد . کسی که بیشتر از من ,من را بلد بود. کسی که لنگر انداخت در تلاطم افکارم. کسی که حواسش بود سرم را که می اندازم پایین چشم هایم گرم میشود اما غرورم اجازه چکیدن اشک هایم را نمی دهد که او هم سرش را برمیگرداند که یعنی متوجه نشده . 

من مگر چه میخواهم دیگر از این سیاره 

هم سخن و هم درد و هم پای امروزم او بود . او که اول اسم او هم میم است. میم اول خیلی از اسم هاست.

هرجمله ای که میگفت انگار این کیسه های شنی داخل بالون را تک تک می انداخت پایین و من سبک تر میشدم .

من مگر چه میخواهم دیگر از این کهکشان

هجوم

عبد آبست

شهرام مکری

انتخاب فیلم از این بهتر هم مگر میشد میم؟ 

میم اول خیلی از اسم هاست. 

باورت شد که 7 سال میگذرد؟ باورم نمیشود که 7سال طی شده