من هیچ. من نگاه

چشمانت جنگ هسته ای بود و من آن سوسک جان به در برده!

الان ما ینی همینجور منتظر نشستیم و زل زدیم که ترامپ به کیم بگه فلان بعد اونم بگه خودت فلان و بهمان

بعد ترامپ بگه: عههه اینجوریاس. اوکی. بعد پا میشه از تو کتابخونه دفترش یه کتابی را برداره بعد قفسه کتابخونه یهو میره کنار و این از یه دالان تاریکی میگذره میرسه به یه اتاقی که رو دیوارهاش عکس پرزیدنت های قبلیه بعد مثلا رو عکس اوباما هم به جا کله اش یکی  یه سیب با ماژیک سبز کشیده، برای بار هزارم یه خنده ای میکنه و میاد دم میز وسط اتاق وایمیسه و میگه :عهه این دکمه چیه که هی به من میگن یه وقت نزنیشا. کلی هم کاغذ اینا اینجا زدن که لطفا سهوا این دکمه را نفشارید! بعد یه جوری پشتش را میکنه و عقب عقب میاد سمت میز و یه جور مصنوعی ضایعی(!) میوفته رو دکمه و میگه :عههه دیدی چیشد. حواسم نبود.

بعد از اونور کیم از ک.گ.ب(سرویس جاسوسی روسیه) خبر بش میدن که : اره . ترامپ دکمه را زده ولی تو دکمه را نزنیااا بیا ما یه سری اسلحه اینا داریم تو زاقه هامون ،بت میفروشیم.

کیم هم گوشیو قطع میکنه میگه : دکمه برا من میزنی فلان فلان شده. فک میکنی من خودم دکمه ندارم. شیجی بیا اینجا ببینم. اون دکمه ما را هم بیار.

(شیجی معاون اول در سایه است. یه سری مشاور و مباشر هستن که همه سیاستمدارها دارن و هیچ جا اسم و عنوان و خبری ازشون نیست به اینا میگن در سایه)

حالا شیجی هرچی التماس که کیم کوتاه بیا . یه وقت این روسیه الکی جو داده . نزن اینو.

کیم میگه: فک کرده ما دکمه نداریم. بیا اینمممم از اینننن....

بعد اینجاست که : ما که زل زده بودیم به تلویزیون و اخبار و روزنامه هامون و عمیقا اونچه که به خوردمون میدادن را تحلیل میکردیم،یهو همه باهم تصعید میشیم!

بعد اونور تو مریخ این کلونی هارا از تو فریزر درمیارن و مفتخرانه میگن : عالمی دگر بباید ساخت و ز نو آدمی! 


اینجاس که یه فلش فوروارد میریم 100سال بعد.


یه ادم بی اعتماد به نفس 20 ساله را میبینیم که عمیقا نمیدونه میخواد با زندگیش چیکار کنه بعد یهو میزنه به سرش بره نپتون زندگی کنه بعد بهش میگن : ببخشید اونجا مستعمره فرانسه است باید فرانسه یادبگیری.

بعد میگه خب جهنم میرم f238 ،اونجا یه شتابدهنده ذره ای هست ، رو فیزیک ذرات تحقیق میکنم.

میگن ببخشید اونجا فعلا یه مدته روابطش با مریخ خوب نیست به مریخی ها ویزا نمیده!


همینجاست که من احتمالا باید یه پند درباره اینکه: آدمی هر جا بره همین کوفتی که هست میمونه بدم و هی نصیحت کنم که باهم بسازین و هی دکمه دکمه نکنید ولی خب فعلا باید برم در کلاس حضور بهم برسونم !

به قول هولدن : باقی بقای کلونی آینده در مریخ!