اخر هفته جاری را قرار بود برویم دالامپر که نمیرویم. 
22مرداد را قرار بود برویم یا حوض سلطان یا رصدخانه الاشت که نمیرویم.
24 مرداد را قرار است برویم سبلان که ...

مثل گرگ نشسته ام که این اخری هم کنسل شود تا حمله ببرم و هر 3گروه را چون هویج رنده شان کنم.

پی نوشت: ظرف 12 روز خانه را کارتن پیچ کردیم، تمام وسایل را روی حیاط ریختیم، خانه را رنگ کردیم حتی سقف ها را، برق کشی یا سیستم برقی یا نمیدانم چیز برقی خانه را عوض کردیم، یک کمد به یکی از اتاق ها به طول اتاق نصب کردیم، وسایل را از حیاط به خانه اوردیم، کارتن ها را باز کردیم، در خانه ساکن شدیم. 

مکالمه با اقای نقاش:

- اتاق را چه رنگ بزنم؟
+ زرررد
{یک قطره زرد به سطل سفید اضافه میکند و رنگ میزند}
+ آقاااا زرررررد
{یک قطره زرد به سطل سفید اضافه میکند و رنگ میزند}

+ آقااا شما تا حالا تاکسی سوار شدید؟ همون قدر زررررد
- :|||

این چنین شد که این اتاق به تاکسی تغییر نام داد.