۶ مطلب با موضوع «از دیگران» ثبت شده است

از دیگران

  • مهسا ماکارونی فر
  • چهارشنبه ۲۳ آبان ۹۷
  • ۱۱:۲۶
  • ۱ نظر

http://faella.blog.ir/post/395

http://delgoyehayema.blogfa.com/post/614

قطعه: ۲۴ ردیف: ۷۱ شماره: ۲۵

  • مهسا ماکارونی فر
  • جمعه ۱ تیر ۹۷
  • ۱۷:۴۷
  • ۰ نظر

خرداد همیشه ماه پر از حادثه ای بوده ، اما 31 خرداد ویژه تر و خاص تر از هرروز دیگری تو خرداد است.

چمران از جنس آمصطفی اش .

شیوه و سبک زندگی چمران ، تصمیم هایی که گرفته و راه هایی که رفته ، همه و همه منعکس کننده افکارشه . افکاری که هیچوقت تو کتابی جمع نشد ، هیچوقت الوده ی من بودنی نشد. 

روایت ها نشون میده که چمران اگرچه که چریک بود واسلحه به دست اما عطشی برای خونریزی نداشت .

روایت ها نشون میده که چمران اگرچه متخصص و محقق ویژه ای بود اما مسخ علم ِ اکادمیک و ازمایشگاه های های تِک نبود.

روایت ها نشون میده که چمران اگرچه عارف اهل دلی بود اما گوشه نشین و زاهد نبود.

همه اینها نتیجه گیری که به من میده اینه که چمران جلوه یک انسان رئالیست بود و رئالیستی فقط و فقط ماحصل تجربه کردن راه ها و مسیرهای مختلف و پیدا کردن حقیقت تو دل هرکدوم از این مسیرها است.

در همین مناسبت بخونیم از دیگران

شاید همین امشب..

  • مهسا ماکارونی فر
  • جمعه ۲۸ ارديبهشت ۹۷
  • ۲۲:۵۷
  • ۰ نظر

از دیگران

آدم 40ساله قابل احترام

  • مهسا ماکارونی فر
  • سه شنبه ۲۸ فروردين ۹۷
  • ۱۶:۱۵
  • ۰ نظر
jadi!
 رادیو گیک و جادی اسم هایی که اگر کامپیوتری باشید یا رفیق کامپیوتری داشته باشید حتما به گوشتون خورده.
اپیزود سینگولاتوری رادیو گیک ،محتوای شنیداری بود که یادمه بعد از اینکه 2بار گوش دادمش تا 1 هفته دیگه نمیتونستم چیز جدیدی گوش بدم و انقدر درگیر مفهوم هاش بودم که بیس یه سری تحقیقات و مطالعات جدی و خوبی را برای من استارت زد.
این بار اما موضوع چیز دیگری بود . (برای لوس نشدن ماجرا خودتون بشنوید)
[ این لینک] 



به نرمی و درحد توان خویش به دنبال تغییر در ساختارها

  • مهسا ماکارونی فر
  • شنبه ۲۶ اسفند ۹۶
  • ۲۱:۱۰
  • ۲ نظر
از دیگران(وبلاگ معمار بیست)

به احترام انسان برخیز ما گناهکاریم

  • مهسا ماکارونی فر
  • دوشنبه ۷ اسفند ۹۶
  • ۲۳:۳۸
  • ۰ نظر

از دیگران

1) ترکیبی از روزنوشته و گاه نوشته ها و عکس ها و خاطرات و آنچه که مهسا می اندیشد. مینویسم که دفن نشود در روزمرگی ها. نوشته هام مخاطبی نداره و اصولا انتظار ندارم که کسی گذرش این دور و برا بیوفته برا همینه که گاهی اوقات که از مونولوگ صحبت کردن خسته میشم .میشینم و با سباستین گپ میزنم. سباستینی که وجود نداره ولی پای حرفای من میشینه :)

2) همه این مزخرفات را میشه تو صفحه های کاغذ از یه دفترچه تو کشو میز نوشت یا حتی کلمه به کلمه تو صفحه های ورد در اندرونی ترین فایل های هاردت اما کسی چه میدونه که چی میشه که ما شروع میکنیم از تجربیاتمون با هم حرف زدن ...

3) اون آجری تو دیوار که هر لحظه ممکنه سقوط کنه.
5، 4، 3، 2، 1 ... .

4) این شاید بهترین نسخه از من نباشه که خب اشکالی هم نداره چون شاید اصلا بهترین نسخه از من وجود نداره!

5) ای مهسا، برای روزهایی که آبستن اتفاقاتی است که نیازمند تجربه های این روزهاست، برای لحظاتی که باید خودت را از حماقت نجات دهی، برای آن روزها توشه ای از مضحک ترین اشتباهاتت به همراه داشته باش. نه برای اینکه از اشتباه جان سالم به در ببری بلکه برای اینکه اشتباه خنده دارتری را مرتکب شوی که اشتباه کردن، مالیات ندارد.
آرشیو مطالب