۲ مطلب در آبان ۱۳۹۸ ثبت شده است

آسمان زرد شاید کمی عمیق

  • مهسا ماکارونی فر
  • پنجشنبه ۹ آبان ۹۸
  • ۱۱:۵۵
  • ۲ نظر
4روز از ناب ترین روزهای عمر 23ساله ام را تنها در اتاق406، بلوک2، خوابگاه شوریده گذراندم. تنها موزیک گوش دادم. تنها غدا پختم و تنها غدا خوردم و تنها فاز یک پروژه را به جاهای خوبی رساندم. تنها هر شب 2کیلومتر را در سالن ورزش دویدم. تنها برای خودم چایی ریختم و تنها فیلم دیدم.
 از فردا که خوابگاه شلوغ میشود برای این سکوت و تنهایی دلم تنگ میشود. سال ها بعد شاید خنده ام بگیرد از این دلخوشی های کوچک این روزها ولی در این لحظه همه چیز برای من در بهنیه ترین حالت ممکن خود است. 
شاید هم از جنس آن آرامش " آسمان زرد کم عمق". 

ارفع

  • مهسا ماکارونی فر
  • چهارشنبه ۱ آبان ۹۸
  • ۱۶:۱۸
  • ۱ نظر
مقصد سفرمان این بار، ارفع کوه بود. تیم 14 نفر شامل آدم های مختلف و اگر از من میپرسی بزرگترین درسی که در هر سفر می آموزم همین ارتباط برقرار کردن با طیف آدم های متفاوت است.
مسیر آسانی نبود و خب خیلی سخت هم نبود. اگر قصدش را کردید به نظرم اواخر تابستان بهترین موقع برای آن است.
شب دوم را تا صبح بیدار بودم و آتش بانی میکردم که آتش خاموش نشود بعدا اما یکی دیگر از بچه ها بیدار شد و آتشکده را سپردم به او و هدفون در گوش زیر آسمان پر ستاره اش، کیهان کلهر و imagine dragons  گوش دادم و جبار را نگاه میکردم. چون جبار اسان ترین صورت فلکی است که بلدم و راحت پیدا میشود.
شب سوم را در قطار، در مرزی از خواب و بیداری، حسین فخری گوش دادم و با خودم گفتم این هم از اربعین امسال! متفاوت تر از هر سال. سال دیگر شاید حال دیگری باشم و این هیجان انگیز است.
1) ترکیبی از روزنوشته و گاه نوشته ها و عکس ها و خاطرات و آنچه که مهسا می اندیشد. مینویسم که دفن نشود در روزمرگی ها. نوشته هام مخاطبی نداره و اصولا انتظار ندارم که کسی گذرش این دور و برا بیوفته برا همینه که گاهی اوقات که از مونولوگ صحبت کردن خسته میشم .میشینم و با سباستین گپ میزنم. سباستینی که وجود نداره ولی پای حرفای من میشینه :)

2) همه این مزخرفات را میشه تو صفحه های کاغذ از یه دفترچه تو کشو میز نوشت یا حتی کلمه به کلمه تو صفحه های ورد در اندرونی ترین فایل های هاردت اما کسی چه میدونه که چی میشه که ما شروع میکنیم از تجربیاتمون با هم حرف زدن ...

3) اون آجری تو دیوار که هر لحظه ممکنه سقوط کنه.
5، 4، 3، 2، 1 ... .

4) این شاید بهترین نسخه از من نباشه که خب اشکالی هم نداره چون شاید اصلا بهترین نسخه از من وجود نداره!

5) ای مهسا، برای روزهایی که آبستن اتفاقاتی است که نیازمند تجربه های این روزهاست، برای لحظاتی که باید خودت را از حماقت نجات دهی، برای آن روزها توشه ای از مضحک ترین اشتباهاتت به همراه داشته باش. نه برای اینکه از اشتباه جان سالم به در ببری بلکه برای اینکه اشتباه خنده دارتری را مرتکب شوی که اشتباه کردن، مالیات ندارد.
آرشیو مطالب